|
چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:, :: 13:3 :: نويسنده : شوریده
نیست یاری تا بگویم راز خویش ![]() ![]()
چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:, :: 8:26 :: نويسنده : شوریده
بسم الله الرحمن الرحیم مَن طَلَبَنی وَجَدَنی وَ مَن وَجَدَنی عَرَفَنی وَ مَن عَرَفَنی عَشَقَنی وَ مَن عَشَقَنی عَشَقتُهُ وَ مَن عَشَقتُهُ قَتَلتُهُ وَ مَن قَتَلتُهُ فَعَلی دِیَتُه وَ مَن عَلی دِیَتُه وَ اَنَا دِیَتُه هرکس من را طلب می کند می یابد مرا، و کسیکه مرا یافت می شناسد مرا، و کسیکه من را دوست داشت، عاشق من می شود و کسیکه عاشق من می شود، من عاشق او می شوم و کسیکه من عاشق او بشوم، او را می کشم و کسیکه من او را بکشم، خونبهایش بر من واجب است، پس خون بهای او من هستم. هدف من از رفتن به جبهه این است که، اولاً به ندای "هل من ناصر ینصرنی" لبیک گفته باشم و امام عزیز و اسلام را یاری کنم و آن وظیفه ای را که امام عزیزمان بارها در پیامها تکرار کرده، که هرکس که قدرت دارد واجب است که به جبهه برود، و من می روم که تا به پیام امام لبیک گفته باشم. آرزوی من پیروزی اسلام و ترویج آن در تمام جهان است و امیدوارم که روزی به یاری رزمندگان، تمام ملتهای زیر سلطه آزاد شوند و صدام بداند که اگر هزاران هزار کشور به او کمک کند او نمی تواند در مقابل نیروی اسلام مقاومت کند. من به جبهه می روم و امید آن دارم که پدر و مادرم ناراحت نباشند، حتی اگر شهید شدم، چون من هدف خود را و راه خود را تعیین کرده ام و امیدوارم که پیروز هم بشوم. پدر و مادر مهربان من! از زحمات چندین ساله شما متشکرم. من عاشق خدا و امام زمان گشته ام و این عشق هرگز با هیچ مانعی از قلب من بیرون نمی رود، تا اینکه به معشوق خود یعنی «الله» برسم. و بحق که ما می رویم که این حسین زمان و خمینی بت شکن را یاری کنیم و بحق که خداوند به کسانی که در راه او پیکار می کنند پاداش عظیم می بخشد. من برای خدا از مادیات گذشتم و به معنویات فکر کردم، از مال و اموال و پدر و مادر و برادر و خواهر چشم پوشیدم، فقط برای هدفم یعنی الله ..... ![]() ![]()
دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, :: 13:33 :: نويسنده : شوریده
سوزم بگدازم به تب عشق بمیرم به تمام حوس دل موج دریا بریزم من دیوانه عاشق به تمنا به تو آیم چه کریمی چه رحیمی تو نگارنده عشقی بنگارم بنویسم از سر خط نگارش تا ته خط بنویسم چه اطش دارم و من
چه دلم طوفان است
چه قراری به کف دل دادم تو مرا در دل آغوش رها کن تو لبانم به لبانت آشنا کن تا شود برکه بی موج دل من تا شود سرد این آتش شوریده دل من
![]() ![]()
دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, :: 13:7 :: نويسنده : شوریده
یکروز بلند آفتابی ![]() ![]()
دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, :: 12:58 :: نويسنده : شوریده
ابوالمؤید بلخی شاعر و نویسندهٔ ایرانی زادهٔ سدهٔ ۴ ه.ق در بلخ و دوران سامانیان است. اثر اصلی او شاهنامه بزرگ مؤیدی است (به نثر) که شاهنامهٔ بزرگ، شاهنامهٔ مؤیدی و شاهنامهٔ بوالمؤید نیز خوانده میشود. تقریباً تمام آثار وی از میان رفتهاست و اطلاع چندانی پیرامون زندگی وی در دست نیست. تاریخ سیستان اثری به نام کتاب گرشاسپ (گرشاسپنامه) از وی نام میبرد که احتمالاً جزئی از شاهنامهٔ او بودهاست. همچنین است اخبار نریمان. وی نخستین کسی است که داستان یوسف و زلیخا را به نظم کشید. اگرچه از اشعار این منظومهٔ او چیزی باقی نمانده، در مقدمه آن چنین آمده است:
شاهنامهٔ وی کتابی در شرح تاریخ و داستانهای ایران قدیم و شامل بسیاری از روایات و داستانهای ایرانیان از پهلوانان و پادشاهان است که بعداً در دیگر آثار حماسی، از جمله «شاهنامه»ی فردوسی، از آنان سخن گفته شد. قدیمترین کتابی که از این اثر نام برده تاریخ بلعمی است که خود به تاریخ ۳۵۲ نوشته شده است. عجائبالبلدان اثر دیگر اوست که در قرن چهارم و اوائل قرن پنجم مشهور بوده و در تاریخ سیستان نیز چند بار از آن یاد شده است. ![]() ![]()
پنج شنبه 21 بهمن 1390برچسب:, :: 8:15 :: نويسنده : شوریده
![]() ![]()
پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:, :: 19:13 :: نويسنده : شوریده
![]() ![]()
پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:, :: 16:3 :: نويسنده : شوریده
ابوالحسن شهید بن حسین جهودانکی بلخی، معروف به شهید بلخی، شاعر و متکلم و حکیم پایان سده سوم و چهارم هجری (درگذشت ۳۲۵ هجری قمری) است. او بنا به گفته ابن ندیم فیلسوفی بوده که علاوه بر تألیفاتی که داشته به مناظره با سایر فلاسفه ازجمله زکریای رازی نیز دست مییازید. او استاد علوم اوایل(مجموعه معارف یونان) بود. در خط نیز استاد بود و اشعار عربی هم داشت.او از بلخ به چغانیان نزد ابوعلی محتاج رفت. از جمله ممدوحان او نصرابناحمد سامانی و ابوعبدالله محمدبن احمد جیهانی وزیر سامانیان را ذکر کردهاند. شهید بلخی از پیشگامان شعر فارسی است و مانند رودکی نزد شعرای بعد از خود مورد احترام بوده و او را در ردیف رودکی قرار دادهاند. از اشعار او:
امروزه از اشعار وی بیش از صد بیت باقی نمانده است. او به فارسی و عربی شعر سروده است. ![]() ![]()
پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:, :: 11:53 :: نويسنده : شوریده
سم رب الصدیقین
![]() ![]()
چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:, :: 11:2 :: نويسنده : شوریده
احمد شاملو (زادهٔ ۲۱ آذر ۱۳۰۴؛ ۱۲ دسامبر ۱۹۲۵، در خانهٔ شمارهٔ ۱۳۴ خیابان صفیعلیشاه - در تهران، درگذشتهٔ ۲ مرداد ۱۳۷۹؛ ۲۴ ژوئیه ۲۰۰۰ در شهرک دهکده، فردیس کرج) شاعر، نویسنده، فرهنگنویس، روزنامهنگار، پژوهشگر، مترجم ایرانی و از مؤسسان و دبیران کانون نویسندگان ایران در قبل و بعد از انقلاب بود. آرامگاه او در امامزاده طاهر کرج واقع شده است. در دورهای از جوانی شعرهای خود را با تخلص الف. بامداد و الف.صبح منتشر میکرد. سرودن شعرهای آزادیخواهانه و ضد استبدادی، عنوان شاعر آزادی ایران را برای او به ارمغان آورده است. ![]() ادامه مطلب ... ![]()
چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:, :: 10:32 :: نويسنده : شوریده
تسلیت ای قلب صبورم تسلیت تسلیت ای آرام جونم تسلیت تسلیت باختی هر چه ساختی تسلیت تسلیت به آرزو های بر باد رفته تسلیت تسلیت برای دل پاره پاره تسلیت تسلیت از نامه های پاره تسلیت تسلیت به اشکهای دونه دونم تسلیت تسلیت به این دل پر خونم تسلیت تسلیت به فریاد دلتنگی تسلیت تسلیت به چه ساده بودم که فکر کردم که می مونی چه ساده بودم تسلیت به ساده بودنم تسلیت تسلیت به دنیای تاریکم نور رفت عشق رفت گرمای وجود تو رفت شوریده تسلیت عشق مرد تسلیت
![]() ![]()
چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:, :: 9:9 :: نويسنده : شوریده
بسم الله الرّحمن الرّحیم
یا الله، یا محمّد ،یا علی یا فاطمه زهرا یا حسن یا حسین یا علی یا محمّد یا جعفر یا موسی یا علی یا محمّد یا علی یا حسن یا مهدی (عج) و تو ای ولی مان یا روح الله! و شما ای پیروان صادق شهیدان. خدایا!
چگونه وصیت نامه بنویسم در حالی كه سراپا گناه و معصیت، و سراپا تقصیر و نافرمانیم؛ گرچه از رحمت و بخشش تو ناامید نیستم ولی ترسم از این است كه نیامرزیده از دنیا بروم؛ رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشوم. یا رب! العفو . خدایا! نمیرم در حالی كه از ما راضی نباشی. ای وای كه سیه روی خواهم بود. خدایا! چقدر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی! هیهات كه نفهمیدم! یا اباعبدالله شفاعت.
آه چقدر لذّت بخش است انسان آماده باشد برای دیدار ربّش! ولی چه كنم كه تهیدستم. خدایا! تو قبولم كن! سلام بر روح خدا، نجات دهنده ما از عصر حاضر، عصر ظلم و ستم ،عصر كفر و الحاد، عصر مظلومیت اسلام و پیروان واقعی اش. عزیزانم اگر شبانه روز شكرگزار خدا باشیم كه نعمت اسلام و امام را به ما عنایت فرموده باز كم است. آگاه باشیم كه سرباز راستین و صادق این نعمت شویم. خطر وسوسه های درونی و دنیا فریبی را شناخته و بر حذر باشیم كه صدق نیت و خلوص در عمل، تنها چاره ساز ماست. ای عاشقان اباعبدالله! بایستی شهادت را در آغوش گرفت، گونه ها بایستی از حرارت و شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند؛ بایستی محتوای فرامین امام را درك و عمل نماییم تا بلكه قدری از تكلیف خود را شكرگزاری به جا آورده باشیم. وصیت به مادرم و خواهران و برادران و اهل فامیل؛ بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست، همیشه به یاد خدا باشید و فرامین خدا را عمل كنید. پشتیبان و از ته قلب، مقلّد امام باشید، اهمیت زیاد به دعاها و مجالس یاد اباعبدالله و شهدا بدهید كه راه سعادت و توشه آخرت است. همواره تربیت حسینی و زینبی بیابید و رسالت آنها را رسالت خود بدانید و فرزندان خود را نیز همانگونه تربیت دهید كه سربازانی با ایمان و عاشق شهادت و علمدارانی صالح، وارث حضرت ابوالفضل (ع) برای اسلام به بار آیند. از همه كسانی كه از من رنجیده اند و حقی بر گردن من دارند، طلب بخشش دارم و امیدوارم خداوند مرا با گناهان بسیار، بیامرزد. خدایا مرا پاكیزه بپذیر. مهدی باكری
![]() ![]()
سه شنبه 18 بهمن 1390برچسب:, :: 12:16 :: نويسنده : شوریده
![]() ![]()
سه شنبه 18 بهمن 1390برچسب:, :: 9:12 :: نويسنده : شوریده
وصیت نامه دکتر چمران ای محبوب من، آخر تو مرا نشناختی! زیرا حجب و حیا مانع آن بود که من خود را به تو بنمایانم، یا از عشق سخن برانم یا از سوز درونی خود بازگو کنم… اما من، منی که وصیت می کنم، منی که تو را دوست می دارم… آدم ساده ای نیستم!… من خدای عشق و پرستشم، من نماینده حق و مظهر فداکاری و گذشت و تواضع و فعالیت و مبارزه ام، آتشفشان درون من کافیست که هر دنیایی را بسوزاند، آتش عشق من به حدی است که قادر است هر دل سنگی را آب کند، فداکاری من به اندازه ای است که کمتر کسی در زندگی به آن درجه رسیده است … به سه خصلت ممتاز شده ام: ![]() ادامه مطلب ... ![]()
دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:, :: 18:12 :: نويسنده : شوریده
زندگی شخصیویلیام شکسپیر در ۲۳ آوریل سال ۱۵۶۴ در انگلستان در شهر استراتفورد متولد شد.شهرت شکسپیر به عنوان شاعر، نویسنده، بازیگر و نمایشنامه نویس منحصر به فرد است و برخی او را بزرگترین نمایشنامه نویس تمام دوران میدانند اما بسیاری از حقایق زندگی او مبهم است. ![]() ادامه مطلب ... ![]()
دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:, :: 10:0 :: نويسنده : شوریده
چه غریبم در شهر غریبی که در این شهر پر از کفرو دروغ رنگ باخته ام شده ام هم رنگش شده ام رنگ به رنگ گاه به سیاهی هم رنگ گاه به سفیدش یک رنگ من از اینجا خستم خسته ام از همه عمری که به باطل سر شد خسته از آن همه قصری که بساختم بر آب سیل آمد و بردش هرچه ساخته بودم بر آب کج بساختم همی هر چه بنیان کج رفت تا ثریا باطل من شوریده در در این شهر به باطل رفتم راه کج بود و به کج راه سیاهی رفتم ![]() ![]()
دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:, :: 9:10 :: نويسنده : شوریده
سم الله الرحمن الرحیم ![]() ![]()
یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, :: 22:29 :: نويسنده : شوریده
شیرشب آمد مرا وقت غریدن است ![]() ادامه مطلب ... ![]()
یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, :: 19:16 :: نويسنده : شوریده
به نام خدا ![]() ![]()
یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, :: 19:11 :: نويسنده : شوریده
فقر ، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهء یک کتابفروشی می نشیند …… فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است ، که روزنامه های برگشتی را خرد میکند …… فقر ، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند ….. فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود ….. دکتر علی شریعتی ![]() ![]()
یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, :: 19:2 :: نويسنده : شوریده
لبریزم از موج نومیدی از فقر و تنگ دستی زحسرت از تمام آن بالا نشینان شهر که در رفاه و آسایش قوطه ورند وافسوس می خورم از پشت شیشه های مغازه ها به لباسهای گرانقیمت که آرزوییست برای من و می بینم هر شب آن تجملهای بی حاصل غذاهای رنگارنگ که با نیش تری میهمانی گربه های شهر پر سور می شود و من مثل گربه های شهر پرسه در سطل زباله می زنم که شاید قدری فریاد کلاغ دل خود را ساکت کنم شنیدم کسی می گفت در این شهر پر از نعمت نیست گرسنه سر به بالین راست می گفت سیر می شویم از این همه اسراف در سطل زبالها و چه می شد اگر از آن اختلاسهای نجومی سهم من پر توقع سیر، میشد کمی راست می گفت من سیرم و آنان گشنه من به قطعه نانی سیر و آنان با آنهمه گشنه و به این امیدم که مانند آن کودک شکم بر پشت چسبیده نیستم و خدا را شکر گویم که هست زباله هایی در شهر و من سیرم شوریده چه داند از دل پر غم من چه خبر دارد شکم سیر از شکم گشنه من
![]() ![]()
شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, :: 12:46 :: نويسنده : شوریده
آه ای زندگی منم که هنوز
با همه پوچی از تو لبریزم نه به فکرم که رشته پاره کنم نه بر آنم که از تو بگریزم همه ذرات جسم خاکی من از تو ای شعر گرم در سوزند آسمانهای صاف را مانند که لبالب ز باده ی روزند با هزاران جوانه میخواند بوته نسترن سرود ترا هر نسیمی که می وزد در باغ می رساند به او درود ترا من ترا در تو جستجو کردم نه در آن خوابهای رویایی در دو دست تو سخت کاویدم پر شدم پر شدم ز زیبایی پر شدم از ترانه های سیاه پر شدم از ترانه های سپید از هزاران شراره های نیاز از هزاران جرقه های امید حیف از آن روزها که من با خشم به تو چون دشمنی نظر کردم پوچ پنداشتم فریب ترا ز تو ماندم ترا هدر کردم غافل از آنکه تو به جایی و من همچو آبی روان که در گذرم گمشده در غبار شون زوال ره تاریک مرگ می سپرم آه ای زندگی من آینه ام از تو چشمم پر از نگاه شود ورنه گر مرگ بنگرد در من روی آینه ام سیاه شود عاشقم عاشق ستاره صبح عاشق ابرهای سرگردان عاشق روزهای بارانی عاشق هر چه نام توست بر آن می مکم با وجود تشنه خویش خون سوزان لحظه های ترا آنچنان از تو کام میگیرم ![]() ![]()
شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, :: 12:2 :: نويسنده : شوریده
علی اسفندیاری مشهور به نیما یوشیج (زاده ۲۱ آبان ۱۲۷۴ خورشیدی در دهکده یوش استان مازندران - درگذشته ۱۳ دی ۱۳۳۸ خورشیدی در شمیران شهر تهران) شاعر معاصر ایرانی است. وی بنیانگذار شعر نو فارسی است. نیما یوشیج با مجموعه تأثیرگذار افسانه که مانیفست شعر نو فارسی بود، در فضای راکد شعر ایران انقلابی به پا کرد. نیما آگاهانه تمام بنیادها و ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید. شعر نو عنوانی بود که خود نیما بر هنر خویش نهاده بود.تمام جریانهای اصلی شعر معاصر فارسی مدیون این انقلاب و تحولی هستند که نیما مبدع آن بود. ![]() ادامه مطلب ... ![]()
شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, :: 11:36 :: نويسنده : شوریده
![]() ![]()
شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, :: 10:36 :: نويسنده : شوریده
سمک عیار رمانی است مشهور و قدیمی به زبان فارسی که در سدهٔ ششم هجری نوشته شده است. داستانهای این کتاب سه جلدی به دست فرامرز بن خداداد بن عبدالله کاتب ارجانی جمعآوری شده است. وی داستانها را از زبان یک راوی به نام صدقهٔ ابوالقاسم فراهم آورده است.
![]() ادامه مطلب ... ![]()
جمعه 14 بهمن 1390برچسب:, :: 21:48 :: نويسنده : شوریده
ابوعبدالله جعفربن محمدبن حکیمبن عبدالرحمنبن آدم رودکی زاده اواسط قرن سوم هجری قمری از شاعران ایرانی دورهٔ در سدهٔ چهارم هجری قمری است. او استاد شاعران آغاز قرن چهار هجری قمری ایران است. رودکی به روایتی از کودکی نابینا بودهاست و بهروایتی بعدها کور شد. او در روستایی بهنام بَنُج رودک [۱] (در تاجیکستان امروزی) در ناحیه رودک در نزدیکی نخشب و سمرقند به دنیا آمد.رودکی را نخستین شاعر بزرگ پارسیگوی و پدر شعر پارسی میدانند که به این خاطر است که تا پیش از وی کسی دیوان شعر نداشتهاست و این از نوشتههای ایرانی عربی نویس هم عصر رودکی- ابوحاتم رازی مسجل میگردد. ![]() ادامه مطلب ... ![]() سلام ای آرام قلبم سلام. سلام ای تسکین دردم سلام. سلام ای مهتاب در شب تاریکم سلام. سلام ای فریاد در همهمه ظلمت سلام. سلام ای غریب آشنا سلام. سلام ای روشنایی در ظلمت سلام. سلام منم غریبه، غریبه در غربت تو. غریبه در مظلومیت تو. غریبه در ندبه در عهد در فرج. دریابم ای موعود دریابم ای حاسد دریابم ای باسط دریابم ای ... دریابم ای یوسف گمگشته زهرا. منم غریبه در غربت جمعه ها. من شوریده دل من شوریده جان من شوریده حال. بدامت گرفتار کن ای حافظ الاسرار. سلام ای عصر و الزمان سلام .
![]() ![]()
چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:, :: 9:4 :: نويسنده : شوریده
اي روح ِ مسكين ِ من
شکسپیر ![]() ![]()
سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:, :: 19:26 :: نويسنده : شوریده
چقدر خنده داره که یک دقیقه خلوت با خدا سخت و طاقت فرساست ولی نود دقیقه دیدن فوتبال مثل برق و باد می گذره ! چقدر خنده داره که صد هزار تومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه، اما وقتی با همون مبلغ به خرید می ریم کم به چشم می آد!
به کجا چنین شتابان .... ![]() ![]()
![]() |