|
سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, :: 12:3 :: نويسنده : شوریده
می نویسم از این و آن می نویسم تا بگم از غمم می نویسم از نگاه خسته می نویسم از این دوری از این ره بی انتها می نویسم از نمنم بارون از این قطره های سنگین از این غمی که می غلتد از نگاه خسته دریا می نویسم از تو که دوری از این جریان بی الایش دریا از این موج نهفته در درون حنجره از این وسعت پاکی ساده می نویسم از این اوج دریا مینویسم از ان افتادگی در عرش چون بید، مجنون، عاشق مینویسم از تو ... می خروشی از من چه طوفانی چه گردابی ، چه بی رحمی. منم، منم آن ماهی کوچک، ظعیفم و تنها. عاشق، مجنون، منم آن ماهی مشگی تنها در آن تنگ کوچک خسته از تنگی دنیام, تو بخشیدی دنیاتو خسته بودم ولی آسوده بودم تو عاشقم کردی عاشق آسمون آبیت زمین نیلیت نگفتم خستم نگفتم پر از رنجم نگفتم ازردم نگفتم پر از فریادم نگفتم طوفانیم به دنبال آرامش پس چرا بی رحمی چرا طوفانی چرا گردابی
می خروشی....
منم مثل تو تنهام بمون پیشم
نظرات شما عزیزان:
وب تو هم خوشگله
راستي اين يكي هم ماله منه دوست داستي ببين www.teamo-tiamo-24.blogfa.com بعضیا میگن دنیا ارزشش رو نداره ! مگه میشه دنیایی که تو رو داشته باشه بی ارزش بشه safare-darouni.loxblog.com
![]() |